وَمَا لَا تُبۡصِرُونَ
و به آنچه كه نميبينيد
Share :
إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ كَرِيمٖ
كه اين [قرآن] گفتار فرستادة بزرگواري است
وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَاعِرٖۚ قَلِيلٗا مَّا تُؤۡمِنُونَ
و گفتار كدام شاعر نيست، [ولي] كم ميشود كه ايمان بياوريد
وَلَا بِقَوۡلِ كَاهِنٖۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ
وگفتار كدام كاهن نيست، [ولي] كم ميشود كه پند بپذيريد
تَنزِيلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
[اين قرآن] از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است
وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ
و اگر [پيامبر] سخناني از خود درست كرده و به ما نسبت ميداد
لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ
به يقين او را به دست راست [و يا به شدت] ميگرفتيم
ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ
بعد از آن شاه رگ قلبش را قطع ميكرديم
فَمَا مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِينَ
و هيچ كسي از شما نميتوانست مانع عذاب از وي شود
وَإِنَّهُۥ لَتَذۡكِرَةٞ لِّلۡمُتَّقِينَ
و به يقين [قرآن] پندي براي پرهيزگاران است
وَإِنَّا لَنَعۡلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ
و به يقين ما ميدانيم كه بعضي از شما تكذيب كنندة [اين قرآن] ميباشيد
وَإِنَّهُۥ لَحَسۡرَةٌ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ
و به يقين اين [قرآن] بر كافران ماية حسرت است
وَإِنَّهُۥ لَحَقُّ ٱلۡيَقِينِ
و به يقين اين قرآن حق اليقين است
فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ
پس [اي پيامبر] به نام پروردگار عظيمت تسبيح بگوي
سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ
پرسان كنندة از [روي تمسخر] از عذابي كه و قوع [آن حتمي است] پرسيد
لِّلۡكَٰفِرِينَ لَيۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ
[اين عذاب] براي كافران است، و هيچ بازدارندة ندارد
مِّنَ ٱللَّهِ ذِي ٱلۡمَعَارِجِ
[اين عذاب] از طرف الله صاحب درجات و مراتب است
تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَيۡهِ فِي يَوۡمٖ كَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِينَ أَلۡفَ سَنَةٖ
فرشتگان، و روح [كه جبرئيل باشد] در روزي كه درازي آن پنجاه هزار سال است، به سوي او عروج ميكنند
فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِيلًا
پس تو [اي پيامبر!] صبر جميل پيشه كن
إِنَّهُمۡ يَرَوۡنَهُۥ بَعِيدٗا
به يقين آنها [منكران روز قيامت] آن روز را دور ميبينند
وَنَرَىٰهُ قَرِيبٗا
و ما آنرا نزديك ميبينيم
يَوۡمَ تَكُونُ ٱلسَّمَآءُ كَٱلۡمُهۡلِ
روزي كه آسمان مانند فلز، گداخته شود
وَتَكُونُ ٱلۡجِبَالُ كَٱلۡعِهۡنِ
و كوهها مانند پشم رنگين [ندافي شدة] باشند
وَلَا يَسۡـَٔلُ حَمِيمٌ حَمِيمٗا
و هيچ دوستي از دوست ديگرش [چيزي] نپرسد
يُبَصَّرُونَهُمۡۚ يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۭ بِبَنِيهِ
[دوستان] به يكديگر نشان داده ميشوند، مجرم آرزو ميكند كه از عذاب آن روز فرزندان خود
وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِيهِ
و همسر و برادر خود
وَفَصِيلَتِهِ ٱلَّتِي تُـٔۡوِيهِ
و قبيلة را كه به او پناه داده است
وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ يُنجِيهِ
و همه كساني را كه در روي زمين هستند، عوض بدهد، تا خودش نجات يابد
كَلَّآۖ إِنَّهَا لَظَىٰ
هرگز [چنين نيست] آن آتشي است كه زبانه ميكشد
نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ
بَركَنندة پوست سر است